تبیان، دستیار زندگی
علم تاریخ در اندیشه امام خمینى(ره) از جایگاه بلند مرتبه‏اى برخوردار بود و ایشان علیرغم اشتغالات به ‏فقه، اصول، فلسفه، عرفان و غیره به دانش تاریخ نیز توجه فراوانى داشته‏اند. اما مى‏توان‏ گفت كه تاریخ اندیشى امام نیز مانند بسی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام خمینى (ره) و رویكرد تاریخى (1)


علم تاریخ در اندیشه امام خمینى(ره) از جایگاه بلند مرتبه‏اى برخوردار بود و ایشان علیرغم اشتغالات به ‏فقه، اصول، فلسفه، عرفان و غیره به دانش تاریخ نیز توجه فراوانى داشته‏اند. اما مى‏توان‏ گفت كه تاریخ اندیشى امام نیز مانند بسیاری دیگر از تفکرات ایشان تا حدود بسیارى بر همگان پوشیده مانده است.


الف - فایده و عبرت‏آموزى تاریخ

امام(ره) به دانش تاریخ به عنوان یك سرگرمى یا قصه و افسانه نمى‏نگریست ‏بلكه تاریخ در اندیشه ایشان‏عامل رشد و آگاهى است و مایه عبرت مى‏باشد.

از جمله دوره‏هاى تاریخى كه امام خمینى(ره) عنایت وافرى بدان داشته‏اند، تاریخ اسلام و تحولاتى است ‏كه در آن عصر پدید آمده است. به نظر مى‏رسد كه نامه امام به گورباچف نیز بى‏تاثیر از نامه ‏نگارى پیامبر(ص) به سران دولت‏هاى بزرگ عصر خویش نبوده است.

«تاریخ و آنچه كه به ملتها مى‏گذرد این باید عبرت باشد براى مردم از جمله تاریخ عصر حاضر، ببینیم كه‏ چه شد كه یك چنین قدرتى از بین رفت. دولتها ببینند كه براى چه این طور منهدم شد یك چنین قدرتى‏ و اجزاء دولتى ادارات ببینند كه چه شد قضیه و موجب عبرت همه باشد (1) .»

«وظیفه ماست كه این مطالب را تذكر بدهیم، طرز حكومت اسلامى و روش زمامداران اسلام را در صدر اسلام بیان كنیم. بگوییم كه دارالامارة و دكة‏القضاى او در گوشه مسجد قرار داشت و دامنه حكومتش تا انتهاى ایران و مصر و حجاز و یمن گسترش داشت. متاسفانه وقتى حكومت‏ به طبقات بعدى رسید طرزحكومت تبدیل به سلطنت و بدتر از سلطنت‏ شد. باید این مطالب را به مردم رسانید و آنان را رشد فكرى وسیاسى داد (2) .»


ب - امام و تاریخ اسلام

از جمله دوره‏هاى تاریخى كه امام خمینى(ره) عنایت وافرى بدان داشته‏اند، تاریخ اسلام و تحولاتى است ‏كه در آن عصر پدید آمده است. به نظر مى‏رسد كه نامه امام به گورباچف نیز بى‏تاثیر از نامه ‏نگارى پیامبر(ص) به سران دولت‏هاى بزرگ عصر خویش نبوده است:

«خود رسول‏اكرم به‏ طورى كه مكتوبشان در صحیح نجارى مضبوط است و آن طورى كه تاریخ ضبط كرده است،ایشان چهار تا مكتوب مرقوم فرمودند به چهار تا امپراطور، یكى ایران، یكى روم، یكى مصر، یكى حبشه (3) .»

یكى از خصلتهاى ذاتى تشیع از آغاز تاكنون مقاومت و قیام در برابر دیكتاتورى و ظلم است كه در تمامى ‏تاریخ تشیع به چشم مى‏خورد، هر چند كه اوج این مبارزات در بعضى از مقطعهاى زمانى بوده است. درصد سال اخیر حوادثى اتفاق افتاده است كه هر كدام در جنبش امروز ملت ایران تاثیر داشته است.

امام به پیدایش جریان انحراف در تاریخ اسلام و افتادن قدرت به دست امویان وقوف كامل داشت و بر آن‏ تاسف بسیار مى‏خورد؛ به گمان ما این سخن امام كه «مبادا انقلاب به دست نااهلان افتد» ناظر به همان انحراف در تاریخ اسلام مى‏باشد.

«از اول ظهور اسلام، مسلمین حافظ دین مبین اسلام بوده‏اند. حتى براى حفظ دین از حق خود مى‏گذشتند. حضرت امیرالمؤمنین با خلفا همكارى مى‏كردند چون ظاهرا مطابق دستور دین عمل ‏مى‏نمودند و تشنجى در كار نبود تا موقعى كه معاویه روى كار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته وخلافت را مبدل به سلطنت نمود. در این موقع حضرت ناچار شد قیام كند زیرا روى موازین شرع و عقل ‏نمى‏توانستند معاویه را یك روز بر مقام خلافت پایدار ببینند (4) .»

امام خمینى(ره) درباره امام حسن(ع) و صلح آن حضرت با معاویه نیز فرموده‏اند:

«معاویه یك سلطانى بود در آن وقت، حضرت امام حسن بر خلافش قیام كرد. در صورتى كه آن وقت همه با آن مردك بیعت كرده و سلطانش حساب مى‏كردند، حضرت امام حسن قیام كرد تا آن وقتى كه مى‏توانست. وقتى كه یك دسته علاف نگذاشتند كه كار را انجام دهد با آن شرایط صلح كرد كه مفتضح كرد معاویه را. آنقدر كه حضرت امام حسن مفتضح كرد معاویه را به همانقدر بود كه سیدالشهداء یزید را مفتضح كرد (5) .»

قیام امام حسین(ع) و حادثه عاشورا نیز به طور گسترده مورد توجه امام قرار گرفته است. اما برخلاف توجه ‏معمول دیگر روحانیون به این حادثه - كه جهت ذكر مصیبت ‏بدان مى‏پردازند - امام همواره مى‏كوشد تا از این‏ حادثه درس گرفته و آن را نیز مبناى درك خویش از رفتار ائمه و قیام انقلابى خود قرار دهد و در ضمن به ‏برخى نظرات موجود درباره آن حضرت پاسخ گوید:

«سیدالشهداء به حسب روایات ما و به حسب عقاید ما از آن وقتى كه از مدینه حركت كرد مى‏دانست كه ‏چه دارد مى‏كند. مى‏دانست كه شهید مى‏شود. قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روایات ما. وقتى‏ كه آمد مكه و از مكه در آن حال بیرون رفت ‏یك حركت ‏سیاسى بزرگى بود كه در یك وقتى كه همه مردم‏ دارند به مكه مى‏روند، ایشان از مكه خارج می شود. این یك حركت‏ سیاسى بود. تمام حركاتش حركات ‏سیاسى بوده؛ اسلامى - سیاسى و این حركت اسلامى - سیاسى بود كه بنى‏امیه را از بین برد (6) .»

میزان پرداختن امام به تاریخ معاصر و ابعاد مختلف آن به گونه‏اى است كه مى‏توان ادعا كرد بنیاد بینش‏ سیاسى آن حضرت نیز به طور گسترده بر همین اندیشه تاریخ ‏پژوهى، استوار گردیده است.

در جایى دیگر امام گویى خطاب به رهبران و علمایى كه به سبب سستى و كوتاهى و با بهانه نبودن نیروى ‏كافى دست از قیام و اصلاح اجتماعى كشیده و به وظیفه خویش عمل نمى‏نمایند و همچنین در ترسیم دیدگاه‏ خویش از هدف قیام عاشورا مى‏فرمایند:

«امام حسین(ع) نیروى چندانى نداشت و قیام كرد. او هم اگر نعوذ بالله تنبل بود مى‏توانست‏ بنشیند و بگوید تكلیف شرعى من نیست كه قیام كنم. دربار اموى خیلى خوشحال مى‏شد كه سیدالشهداء بنشیند و حرف‏ نزند و آنها بر خر مراد سوار باشند. اما او مسلم بن عقیل را فرستاد تا مردم را دعوت كند به بیعت تا حكومت ‏اسلامى تشكیل بدهد و این حكومت فاسد را از بین ببرد (7) .»

سیره و رفتار سایر ائمه معصومین نیز از نگاه تاریخى امام پنهان نمانده است:

«همین طور ائمه معصومین قیام كردند ولو با عده كم تا كشته شدند و اقامه فرائض نمودند و هر كدام‏ مى‏دیدند قیام صلاح نیست در خانه مى‏نشستند و ترویج مى‏كردند (8) .»


پی نوشتها:

1- در جستجوى راه از كلام امام، دفتر شانزدهم، تهران، امیركبیر، 1363، ص 40.

2- در جستجوى راه از كلام امام، دفتر بیست و یكم، ص 152.

3- صحیفه نور، ج 1، ص 118.

4- همان، ص 16.

5- همان، ص 173.

6- صحیفه نور، ج 18، ص 140.

7- صحیفه نور، ج 1، ص 174.

8- پیشین، ص 16.

نویسنده: سیدحسین فلاح‏زاده

منبع: کتاب نقد – شماره 13


لینک مطالب مرتبط:

متن وصیت نامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی (ره)

امام خمینى از نگاه اندیشمندان خارجى

هجرت خورشید

آرامش خاطر امام خمینی رحمة الله علیه (1)

عشق مسیحا دم

طراوت عبادت در سیره امام خمینى (ره)

از عشق و شور و مستی

آثار حدیثى امام خمینى (ره)